هفته پر ماجرا تمام شد و یواش یواش داره حجم پروژه ها پایین میاد  دوتاشون تقریبا تمام شده و فقط مونده برم و ارائه بدم و دوتای دیگه تازه تو مراحل طراحی هستش  فقط یکیشون مونده که با اطلاعاتی که ما جم کردیم هنوز به مراحل اولیه هم نرسیده  موندم چیکار کنم ؟

 این هفته که اومد و داره تمام میشه با خودش کوله باری از مشکلات داره  از اول هفته تا حالا همش با مشکلات دست و پنجه نرم می کنم  از یه طرف سنگینی درسها داره یواش یواش بهم فشار میاره از طرف دیگه اساتید محترم هرکدومشون اینقدر پروژه دادن که مخم داره سوت میکشه  موندم کدومشون را درست کنم از یه طرف باید برم شهرک صنعتی برا تحقیق در مورد پروژه کارآفرینی و از طرف دیگه  ................. 

خدا آخر و عاقبتمون را ختم به خیر کنه

آقا جان

فروغ بخش شب انتظار آمدنیست  

امید آمدنیست غمگسار آمدنیست 

به راه کوچه دیدار آب باید ریخت  

دعای ندبه بخوانید یار آمدنیست  

صدای شیهه اسب ظهور می آید  

ببین ز گرد همانا آمدنیست   

روزا میاد و میره و ....................  

پارسال همین روزا بود که اعلام نتایج کنکور اومد و خب ................... اصلا باورم نمیشد که اینقدر زود یکسال از وارد شدنم به دانشگاه می گذره  روزای اول که تا وارد کلاس میشدیم ترم اولی بودنمون مشخص میشد  و لان .............  خب خوش به حال اون روز

تحیق انجام شده در دانشگاه ازاد سنندج

به نام او

بی مقدمه میرم سر اصل مطلبب . ما برقی ها یه قانون داریم که بهش میگیم قانون دست راست ، این قانون تشریح میکنه که اگر دست راست خود را دور یه سیم پیچ یا بوبین حلقه کنیم انگشت شست ما جهت جریان را نمایش می دهد و سایر انگشتان حلقه شده جهت میدان را نمایش می دهند حالا اگه اینو با چرخیدن به دور خانه خدا مطابقت بدیم نتیجه می گیریم که : جهت چرخش در خانه خدا از چپ به راست یا همون پاد ساعتگرد می باشد و در قانون دست راست نیز جهت چرخش از چپ به راست می باشد پس حالا اگه جهت جریان را با دعاها و اعمال خانه خدا در نظر بگیریم نشون میده که تمام این دعا عا به بالا می روند !!!!!!

جالبتر اینکه تو برق اگه روی یه مثلا میخ 7 دور سیم پیچیده بشه اون میخ اهنربا میشه در غیر این صورت نمیشه !!!! حالا تطبیقش بدیم با 7 دور چرخش دور خانه خدا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اکثر کسانی که به حج مشرف میشن وقتی از اب زمزم می خورن می گن که مزه این اب با بقیه اب ها متفاوته علت می دونید چیه ؟ اگه مولکولهای اب را منظم کنیم در مزه اب نیز تاثیر مثبت میذاره پس مزه اب هم خوب میشه جالبتر می دونید چیه ؟ اینه که این را هم با قوانین ما برقی ها میشه اثبات کرد !!!!!! ما برقی ها میگیم که اگر عناصر یا مولکولهای مواد را تحت تاثیر یه میدان خارجی قرار بدیم ذرات در جهت اون میدان منظم شده مثلا در اهن اگر یه جریان الکتریکی جریان یابد مولکولهای آهن در جهت اون جریان منظم میشوند در نتیجه در اب زمزم هم اون میدان خارجی نقش داره !!!!!!!!!! اون میدان خارجی چیزی جز دعاهایی که در اونجا خونده میشه نیست !!!!!!!!!!!!!

بی قرار

در هوایت بی قرارم روز و شب

سر ز کویت بر ندارم روز و شب

جان روز و جان شب ای جان تو

انتظارم انتظارم روز و شب

زان شبی که وعده کردی روز وصل

روز و شب را می شمارم روز و شب

ای مهار عاشقان در دست تو

در میان این قطارم روز و شب

می زنی تو زخمه ها بر می رود

تا به گردون زیر و زارم روز وشب

روز و شب را همچو خود مجنون کنم

روز و شب را کی گذارم روز و شب 

( مولانا )

خدایا به ما مهربانی بده  

دلی ساده و اسمانی بده  

دلی صاف و بی کینه مثل اب 

دلی روشن و گرم چون افتاب  

ز لیلی من شنیدم یا علی گفت
به مجنون چون رسیدم یا علی گفت

مگر این وادی دارالجنون است
 که هر دیوانه دیدم یا علی گفت

نسیمی غنچه ای را باز میکرد
به گوش غنچه دیدم یا علی گفت

چمن با ریزش باران رحمت
دعایی کرد و او هم یا علی گفت

خمیر خاک آدم را سرشتند
چو برمیخواست آدم یا علی گفت

مسیحا گر دم از اعجاز میزد
ز بس بیچاره مریم یا علی گفت

به فذقش کی اثر می کرد شمشیر
 یقینم ابن ملجم یا علی گفت

مگر خیبر ز جایش کنده می شد

 یقین آنجا علی هم یا علی گفت 

 

متن از خواهرم خانم معینی 

علی و ...........

قالَ رَسولُ اللهِ صلَّی اللهُ علیهِ وَ آلهِ وَ سلَّم :

علیِّ بنِ أَبی طالبُ خلیفةُ اللهِ وَ خلیفَتی ،

وَ حُجَّةُ اللهِ وَ حجَّتی ،

وَ بابُ اللهِ وَ بابی ،

وَ صَفیُّ اللهِ وَ صَفیِّی ،

وَ حَبیبُ اللهُ وَ حَبیبی ،

وَ خَلیلُ اللهُ وَ خَلیلی ،

وَ سَیفُ اللهِ وَ سَیفی ،

وَ هُو أَخی وَ صاحِبی وَ وَزیری وَ وَصیّی.

پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند :

علی بن ابی طالب خلیفه ی خدا و خلیفه ی من ،

ججت خدا و حجت من ،

دری به سوی خدا و به سوی من ،

برگزیده ی خدا و برگزیده ی من ،

محبوب خدا و محبوب من ،

دوست خدا و دوست من ،

شمشیر خدا و شمشیر من است.

و او برادر و همنشین و وزیر و وصیّ من است.

بحارالانوار ، ج ۲۶ ، ص ۲۶۳ 

به نقل از سایت نینوا

هیچکس سعادتمند نمی شود مگر اینکه دو بار متولد شود  

( حضرت عیسی (ع) )

سنگ شکاف می خورد در هوس لقای تو  

جان پر و بال می زند در طرب هوای تو  

عشق در امد از درم دست نهاد بر سرم  

دید مرا که بی توام گفت مرا که وای تو  

غروب جمعه = امید و انتظار

بانو همواره چشم به آسمان داشت و به دهان‌ پدر. زیرا از زبان پدر راه‌های آسمان گشوده می‌گشت.

بانو فرمود: فرزندانم حسن، حسین بر بلندای بام روید و هنگامی که نیمی از خورشید به سمت مغرب نزدیک می‌شود مرا آگاه کنید تا دعا کنم.

مادر! چرا در این زمان می‌خواهید دعا کنید؟

بانوی جهانیان فرمود: شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) گفت که به یقین در روز جمعه ساعتی است که ممکن نیست شخص مومن از خدای عزوجل امر و کار خیری را درخواست کند مگر این که به او ارزانی می‌کند. به پدرم عرض کردم: ای رسول خدا! این ساعت چه موقع است؟

فرمودند: زمانی که نیمی از خورشید به سمت غروب نزدیک شود.

آری این خاندان از روز نخست با عصر جمعه همدل و همراه بوده‌اند!

و عصر هر جمعه، منتظر قدم و دعای این بزرگواران است.

آری، تاریخ منتظر این خاندان بوده و خواهد بود.

و برترین دعای عصر جمعه تعجیل در ظهور منتظر است.

............ به حال چشم تَرم بی‌قرار می‌خندم

به حال این دل پر از شرار می‌خندم

نیامدی تو و بدجور حال من خوش نیست

عجیب نیست که بی‌اختیار می‌خندم

ز سوز آتش این انتظار می‌پوسم

به حال و روز خودم زار زار می‌خندم............

کویر غیبت

........... پس چه خواهد کرد پروانه در غیبت شمع و چه سازد آن پر سوخته در فراق شعله عشق ، و چگونه صحبتِ گل را به فراموشى سپارد و بلبل چگونه شور سر دهد و آن گمشده تاریک سراى غیبت ؛ راه از که جوید و در کدامین منزل آرام گیرد .

آنانکه در محضر نور نشسته اند حال و هواى تاریکى را مى دانند و آنها که لذّت حضور را چشیده اند طعم تلخ هجران را درک مى کنند .

چه بسیار دل سوخته اى که در فقدان آب گوارا در حیرت و حزن به سر مى برد ............

................ شب سرد غیبت هنگامه به چاه افتادنهاست ، شب سرد غیبت گاه لرزیدنها و ترسیدنهاست ، شب سرد غیبت بحبوحه گریستنها و نالیدنهاست ، و شب سرد غیبت وقت بى خوابى و بى آسایشى است ، شب سرد غیبت زمان رنجورى پروانه هاست ، پروانه گانى که در جستجوى نورند نه چون خفّاشان کور ...

شب سرد غیبت را نمى توان معنى کرد مگر در پگاه ظهور ، آنگاه که به تماشاى سپیده دم مى نشینیم ، خواهیم گفت که دیشب چه بود و چگونه گذشت .............  

                                                                       محمد حسن شاه آبادی

گل صد برگ

ای عبید این گل صد برگ بر اطراف چمن

هیچ دانی که سحرگاه چرا می خندد

با وجود گره غنچه و تنگی دل او

حکمتی هست نه از باد هوا می خندد

چون ثبات فلک و کار جهان می بیند

به بقای خود و بر غفلت ما می خندد  

عبید زاکانی 

برگهای سوخته

یه فرق اساسی که مغز آدمیزاد با کامپیوتر داره اینه که وقتی از یه سری اطلاعات های کامپیوتر استفاده نمیشه اطلاعات جدید جایگزین میشه اما مغزم انسان ........... کاش مغز ما آدم ها تو اموری که بد و نفرت انگیز هستن مثل کامپیوتر عمل می کرد و .............. اما حیف که برعکس خاطرات بد بهتر تو ذهن آدم می مونه   

ای کاش فقط چیزای خوب تو ذدهن آدم می موند نه ....................  

سنگ شکاف می کند در هوس لقای تو 

جان پر و بال می زند در طرب هوای تو  

عشق درآمد از درم دست نهاد بر سرم  

دید مرا که بی توام گفت مرا که وای تو

آدمی طرفه معجونی است  

وز فرشته سرشته وز حیوان  

گر کند میل این شود به از این  

ور کند میل آن شود پس از آن

حکایت فاصله‌ها

درباره ی سید مرتضی آوینی گمان می‌کردم که فاصله‌ای نیست یا فاصله‌ی‌ کمی است میان من و تو.

احساس می‌کردم که دوقلوی هم‌زادیم که با چند قدمی پس و پیش راه می‌رویم. افق نگاهمان یکی است و توش و توان رفتنمان هم کم و بیش یکی.

وقتی در خلوت‌های انسمان، تو را به الحاح پیش می‌راندم و نماز را به امامت تو می‌خواندم و به نیاز تو اقتدار می‌کردم، با خودم می‌گفتم: کسی که یک سر و گردن بالاتر است، کسی که چند قدم پیشتر است، باید پیشتر بایستد، باید راشد و راهبر و امام این کاروان دو سالکه باشد.

و من خیال می‌کردم که فاصله‌مان همین چند وجبی است که تو پیشتر ایستاده‌ای .

وقتی شنیدی از کاری اجرایی کناره گرفته‌ام. گفتی: خوش به حالت برادر! که توانستی رها کنی خودت را از کارهای اجرایی. برای من هم دعا کن.

گفتم: همیشه دعاگوی توام، ولی خودت هم باید بخواهی.

ادامه مطلب ...

دیوانه شود مَحرم در ماه مُحرم  

در ماه صفر هم ده ماه دگر هم