چون اشک

ای غم ، تو که هستی از کجا می آیی؟

هر دم به هوای دل ما می آیی

باز آی و قدم به روی چشمم بگذار

چون اشک به چشمم آشنا می آیی

شهرام معصومیان

گرفتاری

فکر می کردم که چون گرفتارم به خدا نمی رسم اما دیدم نه !!!!!! چون به خدا نمی رسم گرفتارم !!!!!!!!!

کاش

کاش کودک بودیم تا خنده هامون خنده واقعی بود نه فقط لبخندی بر صورت مثل عروسک ها
کاش بچه بودیم تا گریه هامون واقعا گریه بود نه برای حفظ ظاهر
کاش مثل بچگی هامون که می گفتیم قهر قهر تا روز قیامت یک دقیقه بعد آشتی می کردیم نه مثل الان که نمی گیم تا روز قیامت قهر اما تا ان روز با هم قهریم کاش.............
 

یک سال دیگه ........

کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود، ای کاش کودک بودم تا از  ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ، ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم. 

ای کاش با بزرگ شدن ماها بعضی چیزا مثل کودکی می ماند . 

ای کاش .............    

کاش زمانی که یک سال بزرگ می شویم تجربه خوبی از گذشته داشته باشیم !!!!!!!!   

در انتظار ............ !!!!!!!

قضه عجیبی بود ۷۰ میلیون نفر شامگاه هر جمعه در انتظار سریال یوسف پیامبر بودند و غافل از این که ۱۱۷۴ سال است که یوسف زهرا فقط منتظر ۳۱۳ نفر است !!!!!!!!  

دل کندن

اولین مرحله پرواز دل کندن از زمین است !!!!!!!!!!

بیت الحزان

عشق یعنی ذکر ناموس خدا / یا علی گفتن به زیر دست و پا  

عشق یعنی عشق ناب فاطمه / بیت الحزان خراب فاطمه  

 

آموختن زیباست

به چشمانمان بیاموزیم هر کسی ارزش دیدن ندارد  

به پاهایمان بیاموزیم هر جایی ارزش رفتن ندارد  

و به دستانمون بیاموزیم که .............. 

خدنگ

«دعاى‏عهد»  دعا باعث زنده نگه داشتن یاد امام غایب در دل منتظران مى‏گردد. یاد امام زمان(عج) توجه به ارزش هاى‏ دین و اصول اخلاقى را در دل‏ها زنده مى‏کند و غفلت از یاد امام، یکى‏از دلایل عمده پژمردگى‏و سستى‏ارزش هاى الهى‏وانسانى‏در جوامع اسلامیه.

دلت گر که یک لحظه غافل نشیند/  خدنگ بلا بر دل نشیند

در سوگ زهرا (س) ... و علی تنها ماند

در سوگ زهرا (س) ... و علی تنها ماند

هنوز خیلی زود بود، اما او احساس می کرد خیلی دیر شده است... به او گفته بود از خاندان من اولین کسی هستی که به من می پیوندی و خیلی زود... و او با این «مژده» که جز او، برای همه پیام سوگ و ماتم بود، آرام گرفته بود... آن شب، شماری اندک، خورشید را بدرقه می کردند... خورشید و شب!... هیچکس به یاد ندارد این دو را با هم دیده باشد، تاریخ هم... سه ماه و پنج روز پیش، پدر چیزی گفته و او گریسته بود و بعد سخن دیگری گفته و او تبسم کرده بود... راستی پدر چه گفته بود؟... می گویند، خبر جدایی از پدر بود که غم بر دل فاطمه (س) نشانده و او گریسته بود... و خبر پیوستن کم فاصله به او بود که تبسم بر لب زهرا (س) نشانده بود... ولی این هر دو خبر برای علی (ع) غم انگیز بود، برای حسن، حسین، زینب، ام کلثوم... سلمان، مقداد، ابوذر... و همه فاطمه دوستان، از آن شب تا امشب و تا همیشه تاریخ...

آن شب فاطمه را به رسول خدا سپردند، دختر را به پدر؟ یا مادر را به پسر؟... مگر نه اینکه «ام ابیها» بود؟... هم این بود و هم آن... و مزارش بی نشان... تا نشانه ای باشد که راه گم نشود.

آیا نفسی آید یا ........

کوچ کردن نزدیک است !!!!!!!!!

مولا جان

سلام بر مهدی! آخرین ذخیره خدا بر روی زمین

مولا جان

دیگر بس است، این درد طاقت سوز هجران

جانا! تا به کی در پشت پنجره انتظار، رؤیای آمدنت را به نظاره بنشینیم؟

ای در کنج زندان غیبت همچنان محبوس !

و ای گناه ما، میله های زندان تو !

هزار و اندیست که چشم به راهان قدومت، بر لب فغان دارند و بر جگر خراش

هزار و اندیست که دلهای منتظران، در تمنای وصالت، در جان آه می پرورند ودر سینه داغ

عمری است که در کوچه سار انتظار سرگردان وحیرانیم

تو را  چه می شود، اگرشب سرد و فسرده فراقمان را به صبح دل انگیز وصالت آذین بندی؟

چگونه است، که این همه طلب و تمنا گره از کارفرو بسته ما نمی گشاید؟ بگو چه چاره کنیم؟

آیا نه وقت آن رسیده که نقاب از چهره برگیری و بازار حسن فروشان جهان را به یکباره رونق ببری؟

اینک همسفر با قافله منتظران، دست انابت به امید اجابت به درگاه حق .... برمی داریم و خدای را به تضرع و زاری می خوانیم که :

بار الها

نسیم ظهور دولت حجتت را به لطف و کرمت بر ما بوزان !!!

لقمان حکیم

به نام خدا

لقمان حکیم به فرزندش فرمود : پسرم من 400 پیغمبر را خدمت کردم و چهار کلمه از آنها انتخاب کردم و فراگرفتم :

1 در نماز قلبت را نگه دار

2 در بین مردم زبانت را نگه دار

3   بر سر سفره شکمت را نگه دار

4   در خانه مردم چشمت را نگه دار

بنی هاشم

تقریبا داره سه ماه از رحلت پیامبر می گذره !

یک بنده خدایی می گفت کوچه بنی هاشم تنگ بوده !!! حالا تصور کنیم :

کوچه تنگ ، دل سنگ ، سیلی !!!!!!!!!!!!!!!!!!