گمشده

حال که نظاره گر خیابان و مردمان هستم چیزی که باعث تعجب من میشه را میبینم حالی عجیب -هیاهویی شگرف ! گویی مردم دنبال گمشده ای میگردند ! نمی دانم چیست ! چرا ؟ اگر به درون آنان بنگری از اعماق وجودشان دنبال گمشده ای می گردند گویی دنبال فریاد رس مظلومان - پناه بی پناهان ....میگردند نمیدانم چرا اینقدر فاصله دیده میشود ؟ نمی گویم چرا ؟ 

فقط این را می گویم:  

ای پناه بی پناهان مددت یدی!

یا صاحب الزمان

یا صاحب الزمان

چو به بارگاه جانان برسی صبا ! خدا را

به امام ما فراوان ، برسان سلام ما را

برسانش از غریبان تو پیام آشنایی

که کسی نمی شناسد چو غریب آشنا را

خبر از شکسته بالان به طبیب خستگان ده

که زخاک آستانش طلبم فقط شفا را

زده آه عاشقانت شرری در آسمان ها

ز فراق می شمارم همه شب ستاره ها را

چه شود اگر بگویی به غلام خانه زاری

ز کجا نشانه جوید ره خانه شما را

دل ما به درگه تو به امید ها نشسته

تو نه آن شهی که هرگز نکند نظر گدا را

به جز آن نگاه رویت به چه کار آیدم چشم؟

ادامه مطلب ...

فراق

فراق

می دانم که روزی می آیی ، می آیی و چشمان منتظرمان را روشن می کنی ، اگر از روزگار رفتنم هزاران سال بگذرد و هر ذره وجودم در هزار جای جهان پراکنده شود ، از هزار جای جهان به احترامت بر می خیزم و به دنبالت قیام می کنم. آمین

زندگی

زندگی

شاید آن روز که سهراب نوشت

تا شقایق هست زندگی باید کرد

خبری از دل پر درد گل یاس نداشت

باید این جور نوشت :

هر گلی هم با شد چه شقایق چه گل پیچک و یاس

زندگی اجبار است لاجرم باید زیست

زنگ تفریح

زنگ تفریح

دنیا زنگ تفریح نیست ! ساعت بعد حساب داریم !

گاهی اوقات پیش میاد آدم ها واسه دست یافتن به علایق خود پا رو عقاید خود می گذارند ، عقایدی که چه کم چه زیاد بالاخره حداقل باعث حفظ آبروی شخص میشه ! یا بهتر بگم آبرویی که حداقل چهره مادی شخصو حفظ میکنه ! به نظر من همیشه لازم که آدم ها به خودشون یه تلنگر بزنند ! حالا به هر وسیله ای ، به عقیده من اگه کسی همیشه به یاد خدا و مرگ و آخرت و اعمال و حساب باشه ، می تونه افسار نفسش را در دست گرفته و چیزی که خوش میخواد بکنه نه چیزی که نفسش میخواد !

 پیامبر (ص) می فرماید: به حساب خود برسید قبل از آنکه به حساب شما برسند.

اگه ما آدم ها دنیا را مزرعه آخرت بدونیم و یه کم رو علایق خود پا بگذاریم در آخر نامه عملی میشه گفت خوب خواهیم داشت نامه ای که ما را در پیشگاه حضرت دوست آبرومند خواهد گردانید.

ایمان

حلقوم را می توان برید، اما فریاد ها را هرگز. فریادی که از حلقوم بریده برمی آید جاودانه می ماند.

اذان‌، موسیقی بهشت گمشده وجود است !که اگر در خود ژرف شوی، آن را در تپش قلب و در ضرباهنگ نبض خویش که خلقت تو در آن هر دم تجدید می شود باز خواهی یافت. اذان ، آوایی که با فروپاشی جهان ایدئولوژی های سیاسی، یک بار دیگر بلندی گرفت و از فاصله هزاران فرسنگ، مسلمانان سراسر کره زمین را به یکدیگر پیوست. ایمان ژرف ترین پیوندهاست و فراتر از حسب و نسب و خون و نژاد می نشیند. ایمان ، بهشت گمشده وجود است که انسان، با گذر از تعلقات، آن را در خود باز خواهد یافت گنجینه ای است آسمانی، زادگاه سفر زمینی انسان.

اشک

اشک

گاهی اوقات پیش میاد از چشم های ما به دلایلی اشکی جاری میشه . اما بعضی وقتها دلیل اشک یه دلیل خارجی نیست بلکه دلایل وجودی خود انسان ! به نظر من اشک یه وسیله ای برا سبک شدن خود شخصه . من یکی وقتی گریه میکنم انگار تمام غم و غصه هام پاک میشه و یه زندگیه جدید پیدا میکنم. گاهی وقتها اونقدر دلم میگیره که ناخودآگاه اشک از روی گونه هام جاری میشه وتا به خودم بیام که چرا گریم گرفت؟ اشکم تموم میشه و دوباره به حال اولم بر میگردم ! نمی دونم چرا ؟ شاید یه دفعه به یاد غم و غصه های غریب مدینه ، کوفه ، شام ، کربلا می افتم و به یاد مظلومیت اونها دلم میشکنه و اشکهایم جاری میشه یا نه ....

ادامه مطلب ...

از آغاز تا پایان

به نام اونیکه بنده هاشو خیلی دوست داره

از آغاز تا پایان

گاهی اوقات اونقدر به آخروعاقبت اعمالمو این جور چیزا فکر می کنم ! که آیا با کارهایی که من می کنم و دل امام زمانمو میشکنمو گاهی اوقات اصلا به یادش نمی افتمو اصلا نمی دونم کجاستو چرا نمیاد ؟ امیدی به من هست ؟نمی دونم چرا همش به این جمله،امیدی به من هست ؟  فکر میکنم شاید دلیلش اینه که یه بار تو تلویزیون یه بنده خدایی شعری گفت: معنیش اینه که روزی که تو به دنیا اومدی همه خندان بودند و تو گریان، کاری کن که وقتی تو از دنیا رفتی همه گریان باشند و تو خندان!...

ادامه مطلب ...